اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]
کل بازدیدها:----554899---
بازدید امروز: ----210-----
بازدید دیروز: ----81-----
mansour13

 

نویسنده: منصور حسین آبادی
سه شنبه 87/9/5 ساعت 11:35 عصر

ای صحراها وامدار گستردگی اندیشه تو! ای نامت عمیق‏تر ازد ریا! فرشتگان، با دیدنت به راز آفرینش انسان پی بردند چرا که ایمان را، عشق را، صداقت و صمیمیت را، بخشش و سخاوت را و مدارا و شجاعت را در هیأت یک انسان دیدند.
ای روح متلاطم خروشان، ای پیشانی تو به بلندای افق! ای بر دمیده از مشرق نور، ای که در عصر قساوت تکنیک، در عصر توحّش مدرن، در قرن مجسمه‏های بی‏روح، در قرن آد م‏های کوکی، ساعت‏های دیواری و شمّاطه‏دار منظم بی روح؛ دست مهربانِ نوازشی و لبخند سرشار از طراوتی! در نگاهت یخ قرن ذوب می‏شود و در نسیم رفتارت هوای عشق می‏وزد. ای که در قرن التهاب و هراس و عصیان و خشم و اضطراب، در قرن اتم و ماشین عصر خلأ روحی و از خود بیگانگی و یأس و دلمردگی و التهاب و احساس خفقان روح و در قرن قندیل‏های یخ بلندترین حماسه‏سرای عشقی!
در میان نقش‏های بی‏رنگ امروز، نقاش عطوفت و مهری! در میان قرن سرسام، قرن بهت و بی‏باوری، نویسنده نوری! شاعر شور و شعوری.
ای که در میان خانه‏های خسته مغموم، ای در میان کوچه‏های سرد سیمانی، بنا کننده حوض سبز ماهی‏ها و برافرازنده گنبد نیلگون اخلاصی! ای که در زمان مرگ نیلوفر و خواب شبدر، باران خوش بر پیکر سرو و لبخند مهر بر چهره یاسی!
در باغچه‏ها، گل مهر می‏کاری، درختان گیلاس و سیب، دستان تو را می‏بوسند و در شکوفه‏زاران نگاهت، ساقه‏های طلایی گندم قد می‏کشند. تو در همه‏جا، در دل حفره‏های عمیق معدن، در میان سواحل خزر، در گرگ و میش صبحگاهان، در میان مزرعه و گندمزار، در کارخانه‏ها، در مغازه‏ها در ادارات، در خانه‏ها، در کنار فرزندان،در همه‏جای شهر و روستا، مهر می‏کاری و عطوفت درو می‏کنی، کینه را از دل‏ها می‏شویی، و همچون آفتاب به شب‏های تار و فشرده بیگانگی نور و گرمای وحدت می‏بخشی.
ای نگاهت شور گندمزارها
در میان چفیه‏ات جوبارها
نام پاکت در میان سینه‏ام
یاد یاران، یاد آن ستوارها

    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تبریک مهرماه92
    اشک
    ولادت امام رضا علیه السلام
    و او که شاهد زندگی ماست...
    خدا گفت: در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه


  • مطالب بایگانی شده

  • ** مسوولیت مطالب به عهده صاحب وبلاگ می باشد** لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • document.write("
    "); else